دیگه منم باید برم
خسته از این ، همهمه ام
خسته از این خشم و جدال
از این همه داد و هوار
می خوام برم رها بشم
فارغ از آدما بشم
موندن من بی فایدست
همش هراس و دلهرست
می خوام برم ؛ خسته شدم
از بس شکستم تو خودم
دیگه منم باید برم
شاعر: مریم فارسی
در این شب پر از سکوت
واژه ها یاریم نکرد
نوشته هات خاطره هات
از غصه خالیم نکرد
اشک و سخن اومد و رفت
فکر تو راحتم نکرد
اونکه برام از عشق نوشت
یک لحظه باورم نکرد
ثانیه های ساعتم
تکراری از درد و غم اند
هق هق گریه های من
یه حس تلخو مبهم اند
حس درونیه منو
فقط خدا خوب می دونه
که دنیای بدون تو
جهنمه ؛ یه زندونه
شاعر: مریم فارسی
قسم به عشق و انتظار
قسم به اون خالق یارشاعر: مریم فارسی